به گزارش گیل همتا و به نقل از گیل نویس، تاریخ این سرزمین، روایتگر مردانی است که برای آزادی و امنیت مردمشان از جان گذشتند. مردانی که در تنگنای روزگار، پرچم غیرت و ایستادگی را برافراشتند و نامشان را در دل تاریخ جاودانه کردند. در میان این نامها، میرزا کوچک جنگلی و سردار قاسم سلیمانی دو چهرهای هستند که از دو دوره متفاوت اما با یک آرمان مشترک برخاستند: دفاع از مردم، خاک و شرافت.
میرزا کوچک جنگلی؛ فرزند جنگل، مرد عدالت
در روزگاری که ستم بر مردم سایه افکنده بود و دستهای بیگانه به خاک ایران دراز شده بود، میرزا کوچک قد علم کرد. کودکیاش را در کوچههای فقر و محرومیت گذراند، اما این سختیها نهتنها او را شکست نداد، بلکه عزمش را برای ایستادن در برابر ظلم راسختر کرد.
وقتی دید که وطنش در میان استبداد داخلی و طمع بیگانگان گرفتار شده، خاموش نماند. نهضت جنگل را بنیان گذاشت و پرچم آزادی را در میان درختان سبز گیلان به اهتزاز درآورد. میرزا کوچک، مبارزی نبود که در پس دیوارهای امن فرمان دهد؛ او میان مردم بود، با آنها نفس میکشید، رنجشان را حس میکرد و برایشان میجنگید. شبهای سرد کوهستان و روزهای سخت نبرد، هرگز او را از آرمانش دور نکرد.
آخرین لحظات زندگیاش نیز همچون مسیرش، سرشار از پایداری بود. در دل برف و بوران، با تن خسته اما دل استوار، جان داد اما تسلیم نشد. سرمای کوهستان، بدنش را از پای درآورد اما ارادهاش را نتوانست بشکند. او شهید راه استقلال بود، مردی که جانش را فدای مردم کرد تا ایران، ایران بماند.
سردار سلیمانی؛ سایهای از امنیت در دل طوفان
سالها بعد، در دنیایی که جنگهای پیچیدهتر، دشمنان خشنتر و تهدیدها گستردهتر شده بودند، قاسم سلیمانی به میدان آمد. مردی از جنوب ایران، از دل کویر، که از نوجوانی با عشق به وطن بزرگ شد و در مسیر سخت جهاد، مردی از جنس فولاد شد.
او در روزهای پرآشوب جنگ تحمیلی، رشادتش را به همگان ثابت کرد. فرماندهای که نه از دور، بلکه از قلب میدان نبرد فرمان میداد. مردی که همرزمانش را نه بهعنوان یک فرمانده، بلکه به چشم برادران خود میدید. بعد از جنگ، آرام ننشست. جهان با تهدیدی بهنام داعش روبهرو شد؛ نیرویی وحشی که امنیت نهفقط ایران، بلکه منطقه را تهدید میکرد. حاج قاسم در برابر این طوفان ایستاد و با درایت، شجاعت و اخلاص، هیولای تروریسم را در هم شکست.
شهادتش، شوک بزرگی بود، اما حقیقت این است که او زندهتر از همیشه است. نامش همچنان در قلب میلیونها نفر میتپد و مسیرش همچنان ادامه دارد. او برای مردمش سپر شد، برای عزت ایران جان داد و در نهایت، همانگونه که زیست، به آرزویش رسید: شهادت در راه وطن.
دو مرد، یک مسیر
میرزا کوچک و سردار سلیمانی، در دو زمان متفاوت زیستند اما روحشان یکی بود؛ هر دو برای مردم جنگیدند، هر دو خود را از مردم جدا ندانستند، و هر دو نامشان را در قلب تاریخ ایران حک کردند.
میرزا در جنگلهای گیلان برای آزادی ایستاد، سردار در بیابانهای داغ خاورمیانه برای امنیت جنگید. یکی علیه مستبدان داخلی و استعمارگران خارجی قیام کرد، دیگری در برابر وحشیگری گروههای تروریستی قد علم کرد. یکی در سرمای کوهستان جان داد، دیگری در آتش دشمن طعم شهادت چشید؛ اما هر دو، برای ایران اسلامی جاودانه شدند.
چراغی برای آینده
داستان این دو مرد، فقط روایتی از گذشته نیست؛ بلکه چراغی است برای آینده. آنها نشان دادند که عشق به مردم، ایستادگی برای حق، و ایمان به آرمان، مرزهای زمان و مکان را در مینوردد.
امروز، جوانان این سرزمین میراثدار راه آنها هستند. آنها به ما آموختند که وطندوستی فقط یک شعار نیست، بلکه پیمانی است که به آن عمل باید کرد. که اگر دل در گرو مردم داشته باشی، هیچ مانعی نمیتواند تو را از مسیرت بازدارد.
نام میرزا کوچک جنگلی و قاسم سلیمانی، نه در صفحات تاریخ، بلکه در قلبها حک شده است.
یادشان جاودان، راهشان پررهرو.
پایان پیام/
- نویسنده : حمیدرضا علیپور
- منبع خبر : گیل نویس
Wednesday, 21 May , 2025